نقش روحانیت در پاسداری از انقلاب اسلامی

ساخت وبلاگ

ضرورت و اهمیت پاسداری روحانیت از انقلاب اسلامی

انقلابی ماندن روحانیت ـ به معنای پیگیری مشی صحیح و عاقلانه و شجاعانه برای رساندن انقلاب اسلامی به اهداف والا ـ از جهات گوناگونی ضرورت و اهمیت دارد. در ادامه، به برخی از دلایل این ضرورت و اهمیت اشاره می‌شود.

1. گره‌خوردن سرنوشت انقلاب اسلامی و سرنوشت روحانیت

ازآنجا که حوزۀ علمیه «مادر این نظام و به‌وجودآورنده و مولد این انقلاب»[1] و «قوام اصلی و ستون مهم انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی»[2] است، ضرورت پاسداری روحانیت از انقلاب اسلامی معنا می‌یابد. امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) سرنوشت روحانیت و انقلاب اسلامی را به هم گره زده و فرموده است:

حقیقت این است که این دو جریان عظیم ـ یعنی جریان نظام اسلامی و در دل آن، جریان حوزه‌های علمیه ـ دو جریانی هستند که به هم مرتبط‌اند، به هم متصل‌اند؛ سرنوشت آنها یکی است؛ امروز سرنوشت روحانیت و سرنوشت اسلام در این سرزمین وابسته و گره‌خوردۀ به سرنوشت نظام اسلامی است. نظام اسلامی اندک لطمه‌ای ببیند، یقیناً خسارت آن برای روحانیت و اهل دین و علمای دین از همۀ آحاد مردم بیشتر خواهد بود.[3]

2. خطر تحریف نقش روحانیت در انقلاب اسلامی

ازآنجاکه دشمن در پی تحریف نقش روحانیت در انقلاب اسلامی است، تقویت روحیۀ انقلابی حوزۀ علمیه و تقویت نقش پاسداری روحانیت از انقلاب اسلامی اهمیت می‌یابد. دشمن در پی آن است که نقش روشنگری و بصیرت‌افزایی حوزۀ علمیه در مباحث سیاسی و اجتماعی مرتبط با نظام و اهداف و آرمان‌های انقلاب را کم‌رنگ کند و در مقابل، حوزویان را به مباحث خاص حوزوی محدود نماید. امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) شرط تداوم انقلاب را حضور حوزویان در همۀ عرصه‌های انقلاب ـ برخلاف میل دشمنان و مستکبران ـ می‌داند و می‌فرماید:

امروز، بسیاری از همت و پول و ابتکار و طراحی و برنامه‌ریزی استکبار جهانی مصروف این می‌شود که ببیند چگونه می‌تواند همین شما طلاب و فضلا و علما را از راه راست انقلاب منحرف کند. برای این کار، پول خرج می‌کنند؛ چون می‌دانند اگر علما، همچنان‌که تا امروز پیشگام این انقلاب بوده‌اند و در صفوف مقدم، در جنگ، در صحنه‌های انقلابی و در صحنۀ سیاست حضور داشته‌اند، باز هم حضور داشته باشند، به‌هیچ‌وجه استکبار نمی‌تواند با این انقلاب روبرو بشود. می‌خواهند این مانع ـ یعنی شما جامعۀ علمای اسلام ـ را از سر راه بردارند.[4]

3. نقش بی‌بدیل حوزه در تدوین فقه نظام

نظام جمهوری اسلامی به لحاظ نظرى و علمى محتاج روحانیت و تلاش علمى روحانیون است. نظريه‏پردازى و تبیین نظام اقتصادى، تشریح مديريت اسلامی، ارائه راهبردهای کلان برای ساماندهی فرهنگی جامعه و تبیین درست و بایسته‌ای از ارکان حکومت دینی و نظام سیاسی اسلام: قانون الهی، حاکم دینی و مردم متدین، و تبیین مبانی و اصول حکومت دینی و نظام ولایی و پاسخگویی به مسائل جنگ و صلح، مسائل تربيتى و مسائل سیاسی مثل توصیف مردم‌سالاری دینی و تفاوت نظام ولایی با نظام تئوکراسی[5] بر عهدۀ فرهیختگان و اندیشمندان حوزۀ علمیه است.

برای نمونه، هر حکومت و دولت و نظام سیاسی برای حدوث و بقای خویش ناچار به بازشناسی مبانی مشروعیت نظام سیاسی خویش است تا با پشتیبانی آن مبانی بتواند در امور عمومی و اجتماعی مردم تصرف کند و حق فرمانروایی را از آنِ خود کند.[6] حوزۀ علمیه بایستی زمینۀ لازم برای تربیت نیروهای زبده در بحث از حکومت دینی و فقه نظام را فراهم آورد.

این نقش بی‌بدیل، درواقع، پاسداشت انقلاب اسلامی است که بر عهدۀ روحانیت نهاده شده و جایگزینی ندارد. بدین ترتیب، پاسداری روحانیت از انقلاب اسلامی بیش از هر قشر دیگر اهمیت می‌یابد.

آثار و برکات پاسداری روحانیت از انقلاب اسلامی

پاسداری شایستۀ روحانیت از انقلاب اسلامی ـ به معنای پاسداشت ارزش‌های انقلابی و سامان دادن به عرصه‌های مدیریتی جامعه و پاسخگویی به مسائل سیاسی و اقتصادی نظام از سوی روحانیت ـ آثار و برکات ویژه‌ای را به دنبال دارد. در ادامه، به برخی از این ثمرات پاسداری از انقلاب اسلامی اشاره می‌شود.

1. حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

در قرآن کریم ولایتمداران به استقامت بر راهی که برگزیده‌اند ستوده شده‌اند، آنان که به امام حق لبّیک گفتند و بر آرمان‌های الهی و ارزش‌های دینی و شعارهای انقلابی استوار ماندند هیچ بیمی نداشته باشند: «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (احقاف: 13)؛ بى‏ترديد، كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس، [در ميدان عمل بر اين حقيقت‏] استقامت ورزيدند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند.»

پدیدۀ انقلاب نه مقطعی تاریخی و پایان‌پذیر بلکه حرکتی مستمر و پیش‌رونده به سوی افقی مشخص برای اتصال به جریان عظیم موعود است. البته، این حرکت در طول مسیر دارای عیب و کاستی است و در این حرکتِ رو به جلو همواره در حال اصلاح فرایندها و تطبیق خود بر اصول اسلامی است. چنین حرکتی نیازمند جریان‌سازی مستمرّ و صبر و استقامت و پافشاری بر آرمان‌ها است. پاسداشت انقلاب اسلامی زمینه‌ساز استمرار این حرکت پیش‌رونده است. از رویه‌های پاسداری از انقلاب اسلامی، بازسازی مفاهیم والا و آرمانی، ترغیب جامعه به صبر و بردباری و استقامت در وضعیت کنونی، ترسیم افق‌های موفق آینده، و حفظ حرکت بر مسیر درست است. این روند پاسداری ازانقلاب از عهدۀ روحانیت برمی‌آید. با چنین دفاع جانانه‌ای از انقلاب است که انقلاب اسلامی به مسیر خود ادامه می‌دهد و این پیچ تاریخی را خواهد گذراند.

2. ارائۀ الگویی مناسب به جهان اسلام

برای الگو بودن بایستی خود اهل عمل بود و بهترین کارکرد را ارائه نمود، چنان‌که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «کونوا دُعاةً لِلناسِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمْ الْوَرَعَ وَالاجْتِهادَ وَالصّلاةَ وَالخَیْرَ فَانَّ ذلک داعِیَةٌ؛ با رفتارتان دعوت‌کننده دیگران باشید تا آنان از شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی بینند، که این بیشتر دیگران را دعوت می‌کند.»[7]

پاسداری از انقلاب اسلامی سبب می‌شود که انقلاب اسلامی با گذر از مراحل دولت اسلامی و جامعۀ اسلامی به تمدن نوین اسلامی برسد و در عمل خود را نشان دهد و الگویی والا برای اداره، نظارت و هدایت و پیشبرد  دیگر جوامع اسلامی باشد. تولید علم، دستیابی به حکمت و رشد عقول از شاخص‌های تمدن موعود است و هدف از آن تکامل و تعالی و قرب الهی است. انقلاب اسلامی، با اصرار بر اصول، الهام‌بخش قلوب سلیم خواهد بود. برخی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی که سبب ادامۀ حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی است عبارت است از: آرمان‌گرایی، پایبندی به اصول و خطوط قرمز ترسیم‌شده از سوی ولیّ خدا، اصلاحات و ابزارسازی مادی و معنوی، مردمی بودن، نوگرایی و انعطاف‌پذیری. رسیدن به چنین آرمانی با تلاش بی‌وقفه در پاسداری از انقلاب اسلامی ممکن است. جریان پیش‌گام در این پاسداشت انقلاب جبهۀ روحانیت است تا در برابر هجمۀ روشنفکران نواندیش و سکولار بایستد، بذر امید و مقاومت برای رسیدن به آرمان‌ها را بیفشاند و جامعۀ علمی و دینی را به سمت اهداف والای انقلاب رهنمون گردد.

3. زمینه‌سازی برای ظهور

منتظر واقعیِ ظهورْ زمینه‌ساز ظهور حضرت ولیّ عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است. در برهه‌ای که بلوای فتنه‌ها پی در پی می‌آید تا آنان که دلی آماده دارند به صیقل این فتنه‌ها جلا یابند، چونان که طلای ناب جلا می‌یابد،[8] پاسداری از انقلاب سبب جلای دل پاسداران و آمادگی برای ظهور است. گاه فرصت حضور در دفاع از حرم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، گاه هنگامۀ راه‌اندازی جریان امر به معروف و نهی از منکر در حوزۀ علمیه برای الگودهی به جامعه است، گاه وظیفهْ گفتمان‌سازی معنویت در کران تا کران جامعه است، گاه تکلیفْ مبارزه با نفوذ دشمن در ارکان نظام ولایی است، گاه وقتِ سکوت و صبوری با ولایت‌گریزیِ توده‌ای از جامعه و روشنگری و بصیرت‌افزایی است، گاه ترویج آثار دفاع مقدس و جهاد همتی مضاعف می‌طلبد و ... . روحانیت در همه و همۀ این عرصه‌های پاسداری پیش‌قدم است تا ظهور مولا و مقتدایش را یک گام هم که شده نزدیک‌تر کند.

یکی از راهکارهای پاسداری از انقلاب اسلامی کادرسازی است که در حیطۀ وظایف روحانیون تعریف می‌شود. شاخص مهمی که در کادرسازی باید وجهۀ همت قرار گیرد انقلابی بودن است. حفظ روحیۀ انقلابی و جهادی پیوسته و تربیت نیروهای ولایی، خستگی‌ناپذیر، پرشور و پیگیرْ نظام اسلامی بانشاط و پویا را نوید می‌دهد كه فرسودگى و پيرى در آن راه ندارد و پیوسته کارگشا در امر فرج است.

عواقب و پیامدهای سستی در پاسداری از انقلاب اسلامی

روحانیت اگر در این برهه که انقلاب اسلامی راه خود را به‌جدّ در پیش گرفته در پاسداشت انقلاب اسلامی کم بگذارد، به عاقبتی دچار خواهد شد که پشیمانی در آن سود ندهد و دست بر پشت دست زدن از سر حسرت به دیناری نمی‌ارزد. در ادامه، به برخی از این پیامدهای دهشتناک اشاره می‌شود.

1. بازماندن از رشد و بالندگی

آنها که از فرمان ولایت سربرتافتند و به‌هنگام برای پاسداری از انقلاب اسلامی اقدام نکنند، بدان سبب که از هیمنۀ دشمن و از طولانی و ناهموار بودن راهِ پیشرفت در هراس‌اند، از فراز رشد و بالندگی به زیر آیند و این فرصت تعالی را به اندک قیمتی (به ثمن بخس) از دست می‌دهند. آنگاه، هرچه بکوشند ره به جایی نمی‌برند، چنان‌که خداوند متعال از گروهی خبر می‌دهد که به سبب بی‌صبری و دلبستگی به لذت دنیا از فرمان ولیّ امر خویش سرپیچی کرده‌اند و از پسِ امتحان الهی برنیامده‌اند و از پاسداری جریان انقلابی خویش فروکاستند. پس، ترس بر آنها غلبه کرد و از راه بازماندند:

قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ. (بقره: 249)

[گروهى از آنان که برخلاف فرمان طالوت، بیش از کف دست آب نوشیدند و صبر پیشه نکردند‏] گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهيانش نيست. ولى كسانى كه يقين داشتند كه ديداركنندۀ خدايند گفتند: چه بسا گروه اندكى كه به توفيق خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند، و خدا باشكيبايان است.

با پیروزی انقلاب اسلامی بذر رشد و پیشرفت با استقلال و خودکفایی  جوانه زد و روز به روز محکم‌تر و استوارتر شد و مایۀ شگفتی و نیز خشم دشمنان گردید. «دشمن مستكبر وقتى به اين انسان مسلمانِ تربيت‏شدۀ باليدۀ در دامان اسلام نگاه مى‏كند، معلوم است كه به خشم مى‏آيد و ناراحت مى‏شود.» [9]، چنان‌که خداوند متعال در این آیه از رشد و پیشرفت و تعالی اهل ولایت خبر می‌دهد و می‌فرماید:

... وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ. (فتح: 29)

و اما توصيف‌شان در انجيل همانند زراعتى است كه جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس، به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری رشد و نموّ کرده که زارعان را به شگفتی وامی‌دارد. این برای آن است که کافران را به خشم آورد.

این نعمت رشد و بالندگی در نشیب و سستی در پاسداری از انقلاب اسلامی دچار خدشه می‌شود و کشتزار به زمین بایر و بی‌برگ بدل خواهد شد.

2. ناامیدی مسلمانان جهان

انقلاب اسلامی نقطۀ امید مسلمانان جهان، به‌ویژه مظلومان فلسطین، یمن، بحرین، عراق، عربستان، لبنان و لیبی، است، چنان‌که امام خمینی (رحمۀ‌الله‌علیه) بر این آرمان صحه می‌گذارد:

ما اعلام مى کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزادۀ جهان است و کشور ایران به‌عنوان یک دژ نظامى و آسیب‌ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنـان را بـه مـبـانـى عـقـیـدتـى و تـربـیـتـى اسـلام و، هـمـچـنـیـن، بـه اصول و روش‌هاى مبارزه علیه نظام‌هاى کفر و شرک آشنا مى‌سازد.[10]

اگر روحانیت که خود تز انقلاب را کلید زده‌اند به آنتی‌تز انقلاب بدل شوند یا سربازان امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در دفاع از این شجرۀ نورانی اندکی سستی به‌خرج دهند، پیامدش به کژی کشاندن نظام، ضعف مسئولان در آرمان‌های استکبارستیزی یا دفاع از مظلوم و درنهایت، سرکردگی نفوذی‌ها بر اریکۀ قدرت داخلی است. بدین ترتیب، امید مسلمانان جهان ناامید می‌شود که نمی‌توان مستقل از شرق و غرب زیست و نمی‌تواند دین در عرصۀ سیاسی کارآمد باشد.

3. افول یا عزلت دین

انقلاب اسلامی سبب اعتلای دین شد و آنگاه که برخی بر این باور بودند که دین افیون توده‌ها است سربرآورد تا نشان دهد که دین برای سعادت بشر در زندگی فردی و اجتماعی‌اش آمده و قادر است حتی جامعۀ جهانی را اداره کند و به سامان برساند. امام خمینی (رحمۀ‌الله‌علیه) این ثمرۀ انقلاب را چنین برمی‌شمارد:

 آنهایی که می‌گفتند روزگارِ دین به سر آمده، دیدند که دینْ یک ملت را به حرکت درآورد و یک دژ استوار استکبار را این‌جور با خاک یکسان کرد، یک نظام انقلابی را با این شجاعت و با این اقتدار و جرأت بر سرِ کار آورد و یک موج عظیم در دنیای اسلام بلکه در دنیای غیراسلامی از جهان سوم و مستضعفین به‌وجود آورد. معلوم شد که نه! روزگار دین به سر نیامده! دین هنوز قوی‌ترین عامل برای حرکت دادن انسان‌ها است. این را انقلاب اسلامی ایران عملاً ثابت کرد. [11]

براین‌اساس، دست برداشتن از انقلاب اسلامی و سستی در پاسداری از انقلاب تنها به معنای کاهلی در دفاع یک نحوه حاکمیت نیست بلکه به معنای شکست جبهۀ دینی در قبال جبهۀ شیطان مستکبر است، که سبب افول دین از عرصۀ سیاست و به گوشه کشاندن مناسک دینی یا حذف دین از عرصۀ زندگی با تزریق معنویت‌های نوظهور می‌شود.

 


[1]. بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، 29/7/1389.

[2]. بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، 22/3/1368.

[3]. بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، 29/7/1389.

[4]. بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، 4/1/1369.

[5]. تئوکراسی (Theocracy) ظاهراً از  واژۀ یونانی تئوکراتیو (Theokratiu) گرفته شده است که از دو کلمۀ (Theos) به معنای خدا و (Kratein) به معنای حكومت به دست آمده است. (webster’s New Twentieth Century Dictionary)

تئوکراسی حکومت به گونه‌ای است که مشروعیتش به خدا مستند باشد، هرچند به ظهور امپراتورانی و فراعنه‌ای باشد که مستقیماً از سوی خدا آمده‌اند یا خود خدا می‌باشند. (برای نمونه ر.ک. شعراء (26)، آیۀ 29؛ قصص: 38؛ نازعات: 24)

شکل فروکاستۀ نظریۀ حکومت خدا (تئوکراسی) در اندیشۀ پیروان کلیسا دیده می‌شود، چنان‌که در رسالۀ پولس آمده است: «هرشخص مطیع قدرت‌های برتر بشود، زیرا قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است. ... بدین‌رو، لازم است که مطیع وی شوی.» (رسالۀ پولس به رومیان، باب13، آیۀ 1-5)

[6]. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، «مشروعیت حکومت ولایی»، کتاب نقد، ش7، ص 110-138.

[7]. محمدبن‌یعقوب کلینی، الکلینی، ج 2، ص 78.

[8]. محمدبن‌ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 202.

[9]. بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در دیدار مسئولان نظام، 2/12/1389.

[10]. صحیفۀ امام، ج 21، ص 91.

[11]. بیانات امام خامنه‌ای (رحمۀ‌الله‌علیه)، 12 بهمن‌ماه 1367.

ب - و - سه - خدا ...
ما را در سایت ب - و - سه - خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2shobkalayi3 بازدید : 385 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت: 18:36