ازدواج, و تشکیل, خانواده, (موانع, و راهکارها,)
اشاره
به مناسبت سالگرد ازدواج, بنوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و حضرت علی (علیهالسلام)، برآن شدیم تا گریزی داشته باشیم به بحث از ازدواج, از آن منظر که موانع, ازدواج, و اسباب ترک ازدواج, بیان شود و راهکارها,ی تبلیغی ـ دینی را برای وسعتبخشی به ازدواج, تشریح گردد. بیتردید، میتوان ـ و البته برای مسئولان و اهل خرد است که بتوان ـ از دل این راهکارها,ی تبیینی به راهکارها,ی عملی برای تسهیل ازدواج, دست یافت.
در آیات قرآنی و روایات، تشویق فراوانی به ازدواج, و خروج از تجرّد شده است. (برای نمونه، ر.ک. نور: 32؛ نحل: 72؛ بقره: 222؛ حر عاملی، 1409ق، ج20: 307؛ محدث نوری، 1408ق، ج14: 149) برای نمونه در آیات، خداوند متعال در تشویق به ازدواج, تضمین کرده است که ازدواج, سبب رفع فقر مالی است: «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (نور: 32)؛ مردان و زنان بىهمسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل خود بىنياز مىسازد؛ خداوند واسع و آگاه است.» و برای نمونه در روایات، رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «النِّكَاحُ مِنْ سُنَّتِي، فَمَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِسُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي؛ نکاح از سنت من است. پس، کسی که به سنت من عمل ننماید از من نیست.» (ابنماجه، ؟؟؟، ج1: 592 [ح1846])
تشکیل, خانواده,، بهعنوان هستۀ اصلی جامعۀ بشری، ضرورتی حیاتی است، (حکیمی، 1380، ج8: 405) که در راستای خلقت و هماهنگ با سرشت جامعهگرای انسان است؛ انسان در نخستین گامهای زندگی اجتماعی و با نیازهای اصیلتر و طبیعیتر به طرف جنس مخالف تمایل مییابد و او را نخستین همراه و یاور زندگی میگیرد و در کنار او احساس دیگرخواهی را ارضا میکند و به انس و الفت میپردازد و از این راه کانونهای اصلی تشکیل, جامعه را پایهریزی میکند. همچنین، به نیاز طبیعی دیگر خویش از تولید مثل و نسل میپردازد و از این رهگذر به حیات خویش، با وجود وارثان، بهگونهای منطقی تداوم میبخشد.
با این حال، موانع,ی در تمایل نسل جوان به ازدواج وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
1. ترس از فقر
یکی از دلایل بیمیلی به ازدواج نداری (إملاق) یا ترس از نداری (خشیۀ أملاق) است. ترس از فقر یکی از حربههای شیطان است تا مؤمن فرمان خدا را نبرد و به اضطرار دچار گناه شود. و این شیطان است که وعدۀ فقر میدهد: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (بقره: 269). قرآن کریم خبر میدهد از کسانی که از ترس فقر تا بدانجا پیش میروند که فرزند خویش را میکشند و البته این جنایت در عصر کنونی به صورت سقط جنین رخ میدهد: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ (انعام: 151)؛ و فرزندان خويش را از بيم فقر مكشيد كه ما شما و ايشان را روزى مىدهيم.» املاق به معنای فقر و نداری است. مشکل بر سر این است که میترسند دچار تنگدستی شوند و پاسخ خداوند بهصراحت این است که ما آنها را و شما را روزی میدهیم. چه باک وقتی روزیدهنده خداست؟! این پاسخ به همانسان است که در آیۀ فوق فرمود که خداوند شما را از فضل خود بینیاز میکند و چه بد است که کسی به وعدۀ الهی اعتماد نکند!
راهکار: تبیین مسئلۀ رزق
ما بر این باوریم که رزق هرجنبندهای به دست خداست: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها (هود:6)؛ هيچ جنبدهاى در زمين نيست مگر آنكه خدا رزق او را به عهده گرفته است.» این رزق برای هرکسی از ناودانش منتقل میشود، چنانکه باران برای رسیدن به زیر درخت از ناودان جاری میشود. گاه این ناودان پدر است و گاه شوهر. برای درک سادۀ مطلب میتوان یارانه را مثال زد که تا قبل از ازدواج به حساب پدر خانواده, واریز میشود و بعد از ازدواج به حساب شوهر.
این بیان براساس مبنای کسی که فکر میکند رزق به معنای صرفاً تأمین مالی است. اما علامه طباطبایی (قدسسرّه) معنای رزق را عام میداند و همهگونه سودبری را رزق برمیشمارد. (طباطبایی، 1417ق، ج3: 137) بدین سبب است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ازدواج را همواره سبب رزق میشمارد و میفرماید: ««الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِيَالِ»؛ رزق و روزي انسان در گرو وجود زن و فرزند است.» (کلینی، 1365، ج5: 330)
برای نمونه، علم هم روزی آدمی است. شاید به همین روست که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رؤیای شیر نوشیدنی را به علم تعبیر میفرمود. (مجلسی، 1404ق، ج58: 228) گاه همسری سبب فراوانی رزق علمی تو میشود. و نیز فرزند صالح نیز روزی خداست. بدینرو، در روایت است: آنگاه که قصد آمیزش کردی، این دعا را بخوان: «اللَّهُمَ ارْزُقْنِي وَلَداً وَ اجْعَلْهُ تَقِيّاً زَكِيّاً لَيْسَ فِي خَلْقِهِ زِيَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ وَ اجْعَلْ عَاقِبَتَهُ إِلَى خَيْرٍ؛ خدايا، فرزندي روزیام كن و او را پاكيزه و باتقوا قرار بده و خلقتش را صحيح و سالم و بدون عيب و نقص كن و عاقبت به خيرش نما.» (حر عاملی، 1409ق، ج20: 117) پس، ازدواج کن تا فرزند صالح رزقات شود.
اما در باب خوردنیها و نوشیدنیها که متبادر از واژۀ رزق همین معناست، وقتی سخن از روزی آدمی از خوردنیها و آشامیدنیها - مانند گوشت و میوه و شیر - به میان میآید، آنچه بهیقین روزی کسی است همان است که از گلویش پایین رفته، بلکه در معدهاش هضم شده است. پس، آنچه پسانداز میشود یا به ورثه میرسد روزی فرد از خوردنیها و آشامیدنیها بهحسابنمیآید. به همین سبب است که ملاصدرا روزی را چنین تعریف میکند: «آنچه که بدان سبب شخص تقویت شود و رشد یابد و جوهرش زیاد گردد.» (صدرالدین شیرازی، 1361، ج1: 289)
و علامه طباطبایی (قدسسرّه) در تفسیر رزق مینویسد:
رزق ... به معناى چيزى است كه مورد انتفاع مرزوق قرار بگيرد. قهراً از هر رزقى آن مقدار رزق است كه مورد انتفاع واقع شود. پس، اگر كسى مال بسيارى جمع كرده، كه به غير از اندكى از آن را نمىخورد، در حقيقت، رزقش همان مقدارى است كه مىخورد، بقيۀ آن رزق او نيست مگر از اين جهت كه بخواهد به كسى بدهد، كه از اين جهت رزق است و از جهت خوردن رزق نيست. (طباطبایی، 1417ق، ج3: 141)
درنتیجه، این توهم که بایستی داماد پیش از ازدواج پسانداز مالی داشته باشد در فرهنگ قرآنی جایگاهی ندارد.
در پایان، برخی عواملی که سبب برکت و اضافه شدن روزی است اشاره میشود: تقوای الهی (طلاق: 2-3)، نماز (طه: 125) و شکر الهی (ابراهیم: 7).
نکته: برخی از جوانان حاضرند هزینهای بیشتر از آنچه در یک زندگی معمولی خرج میشود را صرف همراهی جنس مخالف کنند، اما حاضر نیستند به مسئولیت تشکیل, خانواده, که بسیاری از راههای ولنگاری را محدود میکند تن دهند. اینان در ظاهر از نداری دم میزنند اما در واقع به معضل دوم دچارند، که بیان خواهد شد.
2. مسئولیتناپذیری
یکی از دلایل عدم گرایش نسل جوان به ازدواج و تشکیل, خانواده, رشد روحیۀ مسئولیتناپذیری در نسل جدید به سبب سهلانگاری والدین در امر تربیت فرزندان است. واقعیت این است: کسی که به ازدواج سفید تن میدهد ولی از ازدواج رسمی گریزان است، در واقع، دارد از پذیرش بار مسئولیتی که جامعه از او میطلبد میگریزد و دچار بازیهایی میشود که بتواند هرگاه خواست از آن بیرون برود. از نگاهی دیگر، ترس از طلاق و پیامدهای نسلی که باقی خواهد ماند نیز سبب گریز از ازدواج است. جوان امروز، با این اضطراب درونی، در پی فرار از ازدواج، پیِ بهانه میگردد و حاضر است به دنبال نیمۀ گمشدۀ خویش ـ که باورش شده زندگی با او به طلاق نمیانجامد ـ سالها انتظار کشد و بارها آنچه نباید را تجربه کند.
راهکار: القای مسئوایتپذیری
مسئوليتپذيری يک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همۀ فعاليتهايی است که بر عهدۀ او گذاشته شده است؛ فردی که مسئوليت کاری را بر عهده میگيرد، توافق مینمايد که يکسری فعاليتها را به انجام رساند يا بر انجام اين کارها از سوی ديگران نظارت داشته باشد.
دین از پیروانش میخواهد که مسئولیتپذیر باشند و در برابر کنشهای اجتماعی واکنشهای مناسب از خود نشان دهند.[1] و نیز در آموزههای دینی آمده که در محیط خانواده,، زن مراقب اوضاع خانه باشد و مرد مراقب اوضاع خانواده,،[2] و به مرد امر شده که برای رهایی خود و خاندانش از آتش جهنم بکوشد. (ر.ک. تحریم: 6) بدین ترتیب، دین در پیِ آموزش گام به گام مسئولیتپذیری آحاد جامعه است.
بچهها با حس مسئولیتپذیری به دنیا نمیآیند؛ در سن مشخصی هم نمیتوان انتظار داشت خودبهخود آن را بهدستآورند یا در مدتزمان اندکی آن را بیاموزند. آموزش مسئولیتپذیری به زمان احتیاج دارد و تمرین روزانه میخواهد؛ بهترین زمان برای آموزش مسئولیتپذیری دوران کودکی است، هرچند در دوران بزرگسالی نیز آموختنی است.
گام نخست در رویآوری جوانان به ازدواج این است که از نهاد خانواده,، بهعنوان کانون مناسبی برای تقویت حس مسئولیتپذیری استفاده شود. پدر و مادر متعهد و دلسوز به گونهای عمل خواهند کرد که فرزندانی مسئولیتپذیر به جامعه تحویل دهند: وقتی طفل اجازۀ اظهار عقیده پیدا کرد و از حق انتخاب برخوردار شد، در واقع، حس مسئولیتپذیری را در درون خود رشد داده است. طفل میآموزد در همان حیطهای که برایش تعریف کردهاید و او ناگزیر از پذیرش است حق انتخاب دارد. بیشک، کودکی که تکلیف مدرسه را مسئولیت خود نداند، بر انجام تکلیف اجتماعی گردن نمینهد. باید کاری کرد که کودک مسئولیت محدود و کوچکی را بپذیرد تا روزی گُردهاش مسئولیت خطیر همسری را تاب آورد.
نکته: پس، مسئولیتپذیری ارثی نیست، بلکه معنا و مفهومی قراردادی، اخلاقی و تربیتی است که میتواند در هر زمانی فراگرفته شود. بیاییم فرزند خود را در هرسنی که هست دریابیم و مسئولیتهای واقعی زندگی را به او گوشزد کنیم.
3. ولنگاری اجتماعی
شیطان در کمین است تا راههای جدیدی را برای اطفای شهوت جایگزین حقیقت ازدواج نماید، چراکه این طینت شیطان است که در پی تغییر آفرینش است: « فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ (نساء: 119)؛ و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند.»
یکی از مواردی که گریزگاه رهایی از پذیرش مسئولیت ازدواج رسمی است ازدواج سفید است. جای شگفتی است که شیاطین و پیروانش برای اینکه پلیدی و زشتی رفتاری را بپوشانند آن را زینت میکنند و سفید مینامند، چونان کاخ سفید. و مورد دیگر دوستیهای خارج از سنت جامعه و ارتباطهای نامشروع است. این در حالی است که خداوند متعال مؤمنان را از دوستیهای پنهانی بهشدت منع کرده است: «وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ» (مائده: 5) «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ» (نساء: 25).
راهکار (1): تشریح و ترویج مفهوم حیا
یکی از اوصاف زن و مرد مؤمن حیا است، چنانکه در وصف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) (مجلسی، 1404ق، ج30: 364) و حضرت علی (علیهالسلام) (همان، ج29: 173) آمده است: «وَ كَانَ كَثِيرَ الْحَيَاءِ؛ و ایشان بسیار باحیا بود.» و چنانکه در وصف حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، وقتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) او را خواند تا به تزویج با علی (علیهالسلام) درآورد، آمده است: «فجاءَتْ خَرِقَةً من الحَياءِ؛ پس، فاطمه وارد شد، در حالی که لباسی از حیا بر تن داشت [و از آنحضرت خجالت میکشید].» (همان، ج43: 137)
حضرت علی (علیهالسلام) یکی از اوصاف مؤمن را باحیا بودن دانسته: «الْمُؤْمِنُ حَيِيٌّ؛ مؤمن باحیا است.» (لیثی واسطی، 1376: 55 [ح1425]) و در توصیف حیا فرموده است: «الحَیاءُ یَصُدُّ عَن فِعلِ القَبیحِ؛ حیا از کار ناپسند بازمیدارد.» (خوانساری، 1366، ج1: 366) و رابطهای مناسب بین حیا و عفاف برقرار کرده و فرموده است: «سَبَبُ الْعِفَّةِ الْحَيَاء؛ سبب عفّت حیاست.» (همان، ج4: 122) و نیز آنحضرت فرموده است: «عَلَى قَدْرِ الْحَيَاءِ تَكُونُ الْعِفَّة؛ عفّت به اندازۀ حیاست.» (همان، ج4: 312)
در تعریف حیا گفته شده است: «حیا ملکهای (عادتی که جزو شخصیت انسان شده باشد) است که موجب گرفتگی (انقباض) نفس از [ارتکاب کار] زشت میشود و سبب خودداری نفس از انجام کاری برخلاف آداب از ترس سرزنش میگردد.» (مجلسی، 1363، ج8: 187) اما واقعیت این است که حیا تنها یازدارنده نیست، بلکه هم بازدارنده از کار زشت و هم وادارنده به کار خیر است.
راهکار (2): تشریح تأثیر رخداد امروز در زندگی آینده
زن از دیدگاه دینی امانتی است که باید به اهلش سپرده شود. اگر به غیر از این باشد به امانت خیانت شده است و عاقبت این جنس لطیف به خطر میافتد. حضرت علی (علیهالسلام در توصیف همسر از تعبیر لطیف «امانت الهی» استفاده میکند و میفرماید: «إِنَّهُنَّ أَمَانَةُ اللَّهِ عِنْدَكُمْ فَلَا تُضَارُّوهُنَّ وَ لَا تَعْضُلُوهُنَّ؛ زنان امانت خدا بر شما هستند، به ایشان زیان نرسانید و بر ایشان سخت نگیرید.» (محدث نوری، 1408ق، ج14: 325)
طبق همین روایت است آنچه از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است؛ امام باقر (علیهالسلام) در آداب حجله میفرمايد: «وقتی به حجله وارد شدی و نزد عروس رفتی، پيشانی او را بگير و بگو: «اَللّهُمَّ بِاَمانَتِکَ اَخَذتُها وَ بِکَلماتِکَ اِستَحلَلتُها ...؛ خدايا! من، اين زن را از تو به امانت گرفتم و به سخنان تو او را حلال نمودم.» (کلینی، 1365، ج5: 500)
وقتی ازدواج سفید یا دوستی مخفی بین پسر و دختری برقرار شود پردۀ حیا از بین میرود و به امانت الهی تعرض شده است و آن دختری که میتوانست مادر نسل جامعهساز باشد نمیتواند باشد. حتی اگر بر این پرده ناخن کشیده شود، چنانکه بر کاغذی با مداد خط بکشی و با پاککن پاک کنی، اثرش در آیندۀ زندگی او خواهد ماند. چنانکه همین وضع است دربارۀ پسر.
اما نکتۀ دقیق این است که چون شهوت زن نُه برابر شهوت مرد است خداوند نه جزء از حیا را در زن قرار داده است. (ابنبابویه، 1413ق، ج3: 469) حفظ این حیا بر عهدۀ دختر است. وقتی به دختری مهارت همسرگزینی آموزش داده نشده است، وقتی دختری اجازه میدهد پسری دستش را لمس کند، درواقع، نهایت لذتی را که از شوهرش میتوانست عایدش بشود به دیگری هدیه کرده است، تنها به این گمان یا دام که شاید شوهر دلخواهش باشد. غافل از آنکه اینجا دامگه شیطان است.
نکته: برخی از جوانها تحت تأثیر فرهنگ غرب به این اندیشه رسیدهاند یا این باور را در شبکههای مجازی تلقین میکنند که گذشتۀ هیچ دختر یا پسری ربطی به آیندهاش ندارد و آنکس که با عشق همراهش را بیابد در ادامۀ راه به او متعهد خواهد ماند. ده پاسخ بر این سخن وجود دارد که در اینجا مجال نیست. سه پاسخ ساده این است: اول. کسی که به تعهدش به خداوند متعال مبنی بر پاک ماندن باقی نماند چگونه به تعهد بندهای میماند؟ دوم. کسی که یک بار لغزید از کجا و با چه تضمینی دوباره چنین نخواهد کرد؟ سوم. او دربارۀ گذشتهاش چه توضیحی بری همراهش دارد: دروغ یا راست؟
4. خرافهگرایی
قدرت خیال بخشی از قوۀ ادراکی انسان است که در اثر تقویت و ترغیب منجر به خرافهگرایی نیز خواهد شد و زندگی واقعی را با خود درگیر میکند. باید از بسیاری خرافات ساختۀ ذهن بشری و رواجیافته در جامعه که سبب دودلی در انتخاب همسر یا پایبندی به تشکیل, خانواده, میشود دوری جست. برای نمونه، این تصور که با تجرد خواهر بزرگ نوبت به ازدواج خواهر کوچک نمیرسد، یا این باور که ازدواج موقت جسارت به ساحت زن است و یا این تخیل که ازدواج بایستی برپایۀ عشق افلاطونی بنا شود و روال سنتی خواستگاری سبب عقدههای نهفته در زوج میشود از خرافههایی است که چه بسا مانع از شکلگیری زندگی مشترک سعادتمند است.
راهکار: خرافهزدایی با روشنگری عالمانه
فرهیختگان و اندیشمندان، بهویژه علمای دین، موظفاند با تشریح واقعیتهای دینی و بیان مهارتهای زندگی و روشنگری بخردانه، غبار خرافه را از جامعه بزدایند. برای نمونه، باید در برنامههای آموزشی بهدقت تشریح شود که هردختری نصیب خودش از زندگی را دارد و ازدواج یکی پیش از دیگری مخلّ خوشبختی آن دیگری نیست. باید وضعیت و شرایط ازدواج موقت و دیدگاه اسلام دربارۀ این سنت حسنه بیان شود و جایگاه آن در حل معضلات اجتماعی مطرح شود. باید روشنگری شود که عشقهای دم دستی و خیابانی، اگر هم ختم به ازدواج شود، آتشی است که دوام ندارد و آنچه برای قوام زندگی لازم است علاقهای است که از سر شناخت باشد و در کلید خوردن آن حدود شرعی رعایت شده باشد.جمعبندی سخن
در این مبحث، به چهار مانع ازدواج توجه شد: ترس از فقر و تنگدستی، مسئولیتناپذیری، ولنگاری اجتماعی و فراوانی گریزگاههای اطفای شهوت، و خرافهگرایی. راهکار تبیینی هریک از این چهار مانع، بهترتیب، عبارت است از: تبیین دیدگاه قرآنی دربارۀ رزق، القای مهارت مسئولیتپذیری در خانواده,، و تشریح مفهوم حیا و نیز تأثیر اقدام امروز در آیندۀ زندگی فرد و جامعه، و خرافهزدایی با روشنگری عالمانه.
کتابنامه
قرآن کریم.
ابنبابویه [شیخ صدوق]، محمدبنعلی (1413ق). من لایحضره الفقیه، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
احسائی، ابنابیالجمهور (1405ق). عوالی اللئالی، قم، سیدالشهداء.
حر عاملی، محمدبنحسن (1409ق). وسائل الشیعۀ، قم: مؤسسۀ آلالبیت.
حکیمی، محمدرضا (1380). الحیاۀ، قم: دلیل ما.
خوانساری، جمالالدین محمد (1366). شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران: دانشگاه تهران.
دیلمی، حسنبنمحمد (1412ق). ارشاد القلوب، قم: الشریف الرضیّ.
شعیری، محمدبنمحمد (بیتا). جامع الاخبار، نجف: مطبعة حيدرية.
صدرالدین شیرازی، محمدبنابراهیم (1361). تفسیر القرآن الکریم، قم: بیدار.
طباطبايى [علامه]، سیدمحمدحسین (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
عاملی، زینالدینبنعلی [شهید ثانی] (1409ق). منیۀ المرید، قم: مكتب الإعلام الإسلامي.
کلینی، محمدبنیعقوب (1365). الکافي، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ.
لیثی واسطی، علیبنمحمد (1376). عيون الحكم و المواعظ، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، قم: دارالحدیث.
مجلسى، محمدباقر (1363). مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
مجلسى، محمدباقر (1404ق). بحارالأنوار الجامعۀ لدررالاخبار الائمۀ الاطهار، بیروت: مؤسسۀ الوفاء.
محدث نوری، حسین (1408ق). مستدرکالوسائل، قم: مؤسسۀ آلالبیت.
[1]. «كُلُّكُمْ راعٍ، وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛ همة شما، به نحوي، رعيّتی دارید و بر افراد و رعيّتهايي حافظ و حاكمایيد؛ همة شما در مقابل اين رعيّتها مسؤوليّت داشته، مورد سؤال واقع خواهيد شد. (،شهید ثانی، 1409ق: 381؛ شعيرى، بیتا: 119؛ احسائى، 1405ق، ج1: 364؛ دیلمی، 1412ق، ج1: 184؛ مجلسی، 1404ق، ج72: 38)
[2]. «الرَّجُلُ فِی اهْلِهِ راعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الْمَرْأَةُ فی بَیْتِ زَوْجِها راعِیَةٌ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْ رَعِیَّتِها»؛ مرد سرپرست و نگهبان خانواده و در برابر آنان مسئول است و زن نیز، در خانه شوهرش نگهبان است و از رعیّت (خانه، اموال و داراییهای شوهر و فرزندان)او مورد بازخواست قرار میگیرد. (محدث نوری، 1408ق، ج1: 248؛ احسائی، 1405ق، ج1: 129)
برچسب : نویسنده : 2shobkalayi3 بازدید : 230