نامه‌ای به دکتر زیباکلام در بازخوانی نامه‌اش به مطهری

ساخت وبلاگ
نامه‌ای به دکتر زیباکلام در بازخوانی نامه‌اش به مطهری

نویسنده مسلم شوبکلائی در دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۶ |



  • سلام
  • استاد، وقتی تو می‌نگاری، می‌مانم که این‌همه استعداد را در پویش مطالب از کجا آورده‌ای. به هر صورت، مویی از ماست می‌کشی و آناً می‌خواهی برای دستمالی قیصریه‌ را به آتش بکشی.
  • برادر! گویا فراموش کرده‌ای قوۀ مجریه تنها بخشی از حکومت است و از این قوه هم تنها برخی افراد اصلاح‌طلب‌اند، که گاه به سبب ابتکارشان مورد طعنه قرار می‌گیرند. بسیار متأسفم که شما اصلاح‌طلبان همۀ دولت نیستید، چراکه اقبال عمومی به سوی شما نبود و بسیار متأسفم که دولت همۀ حکومت نیست، تا هرگونه که تو و نخبگانی چون تو تصویب می‌کنند بودجه بگیرند و لفت و لیس کنند.
  • خدا را شاکرم سایۀ نظامی بر سر ماست که کسی در آن قدرت جولان دادن و خودکامگی ندارد. هر کسی دستی بجنباند به کژی، دیگری مچگیری‌اش می‌کند. آن‌وقت شما در چنین نظامی که از نوک هرم تا کف آن تحت نظارت یکدیگرند، مرقوم می‌فرمایی: «نهادها، سازمان‌ها، بنیادها و ارگان‌هایی است که نه تنها کاملاً مستقل از مجموعۀ دولت قرار دارند بلکه اساساً هیچ پاسخگویی نیز نه در قبال مجلس دارند و نه در قبال قوۀ مجریه.»
  • البته، حق با شماست. صدا و سیما نه به تو پاسخگوست، نه به دولتت. اما بعید می‌دانم ندانی بودجۀ مصوب مجلس قُلُپّی نمی‌افتد در صدا و سیما. دولت پا گذاشته‌اش روی گُرده‌اش. بعضی وقت‌ها صدا و سیما مجیزگوی دولت می‌شود و رئیس آن در ارتباط‌ها سعی دارد به تیریج قبای بعضی‌ها برنخورد به دلیل همین راه‌بندانی است که دولت می‌تواند به راه اندازد.
  • استاد دانشگاه، نمی‌دانم چگونه دانشجویت را قانع می‌کنی، وقتی بگوید این بودجه که تو در خواندن عددش مانده‌ای و نوشته‌ای: «اما من خودم وقتی ارقام خیلی زیاد می‌شوند، ابعاد آن را دیگر درست ملتفت نمی‌شوم.» بودجۀ یک سال شبکۀ بی‌بی‌سی است، اگر این بیش از آن نباشد.
  • دانشمند! اندکی تأمل کن در مأموریت «جامعۀ المصطفی العالمیۀ» و بعد به خودت ـ نمی‌خواهد به کسی جواب بدهی، خودت را راضی کنی بس است ـ بگو: آیا مبلغ بودجه‌اش کفاف این مأموریت‌ها را می‌دهد. البته، دور از ذهن است تو از اعداد با رقم بالا سر دربیاوری!
  • ابتکار ابتکار نداشت، نه آنکه از نبود بودجه بنالد. اگر دردش بودجه بود، یک بار هم که شده هوار می‌کشید و نمی‌گذاشت تو ته ته ته‌اش نامه‌ای به «هم‌خونه‌ات» بنویسی. وضعیت اسفبار محیط زیست را بسپارید به قرارگاه خاتم سه‌سوته آبادش کند. از زنی که مشکل ریزگردها را به خدا سپرده بود انتظار داشتی  به اهواز سفر کند؟
  • استاد، من هم دانشجو هستم. ماست و دروازه‌هایت را خوانده‌ام. با تلنگر به فرهنگ نمی‌توانی محیط زیست را آباد کنی. گیرم که نقابی نزده باشی و روراست حرف زده باشی، گیرم که کل بودجۀ فرهنگی سرریز شود سر محیط زیست، تا ابتکار نباشد، کاری از دست کسی ساخته نیست.
  • این گیرم بود. اما نگیرم این است که می‌دانم کجایت می‌سوزد!
ب - و - سه - خدا ...
ما را در سایت ب - و - سه - خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2shobkalayi3 بازدید : 248 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 10:22